مركز تخصصي مشاوره ازدواج و تحكيم خانواده طلوع فجر



 


شکل گيري باور هاي انسان


باورهاي انسان


انسان وقتي به دنيا مي آيد از همان لحظه تولد يادگيري را آغاز مي کند. انسان از همان آغاز زندگي قادر به يادگيري است و اين يادگيري از همان خانواده شروع مي شود.کم کم الگوهايي را از پدر و مادر خود يادمي گيرد. با رشد انسان, او اطلاعات زيادي از خانواده و اطرافيانش دريافت مي کند و با اين اطلاعات ذهن او برنامه ريزي مي شود.


با افزايش يادگيري هاي او در ذهنش باورهايي شکل مي گيرند. با بزرگ شدن انسان محيط يادگيري ها فراتر رفته و به مدرسه وجامعه کشيده مي شود. اگر بخواهيم به طور خلاصه بگوييم شکل گيري باورهاي انسان در گام نخست از خانواده شروع مي شودو در نهايت به مدرسه و جامعه کشيده مي شود.


تغيير باورها


در طول ساليان زندگي انسان اين باورها, بارها و بارها تغيير مي کنند, باوري جايگزين باوري ديگر مي شود و يا باور جديدي شکلمي گيرد. شايد در کودکي باوري داشتيد و اگر الان آن باورها را به ياد بياوريد به آنها بخنديد. پس باورهاي انسان قابل تغييرند وانسان توانايي تغيير باورهاي خود را دارد.


انواع باور


انسان ها دو نوع باور را در ذهنشان پرورش مي دهند. گاهي باورهاي انسان او را براي رسيدن به اهدافش ياري مي کنند و درمقابل باورهايي هستند که دست و پاي او را مي بندند و سدي ايجاد مي کنند و اجازه نمي دهند انسان به اهدافش برسد.


باورهايي که انسان را در رسيدن به اهدافش ياري مي کنند باورهاي نيروبخش و باورهايي که سد راه او مي شوند و اجازه دستيابي به اهدافش را نمي دهند, باورهاي محدود کننده هستند.


باورهاي نيروبخش باورهايي هستند که منجر به ايجاد اعتماد بهنفس و عزت نفس در انسان مي شوند و افراد با وجود اين باورها انرژي مي گيرند و در راه رسيدن به اهداف زندگي شان با سرعتو محکمتر قدم برمي دارند.


تاثير باور ديگران


گاهي اوقات باورهاي افراد ديگر بر روي باورهاي يک فرد تاثير مي گذارند و ممکن است باورهاي نيروبخش و يا باورهاي محدودکننده او را تقويت و يا تضعيف کنند.


براي روشن شدن اين موضوع مي توان فردي را مثال زد که در يک کارگاه مشغول به کار است وهمکارانش, او را به عنوان شخصي با استعداد مي شناسند و کم کم اين باور در ذهن او شکل مي گيرد که واقعا انساني بااستعداد است و اين باور در ذهن و جسم او تقويت شده و او واقعا به يک انسان با استعداد و پر انرژي تبديل مي شود. همان طورکه باورهاي ديگران موجب تقويت و يا شکل گيري باوري در انسان مي شود, باورهاي محدود کننده آنها موجب محدود کردنباورهاي فردي ديگر مي شود.


بسيار اتفاق افتاده است که کارمند خلاق و پر انرژي, متاثر از باورهاي محدود کننده ديگران در عملتبديل به يک کارمند تنبل و بي استعداد شده است.


اين مساله در همه جوانب زندگي انسان را درگير کرده و گاهي اوقات مسيرزندگي انسان را تغيير مي دهد. چه بسا افرادي هستند که باور محدود کننده خود و اطرافيانش باعث شده است که از مسيرموفقيت منحرف شده و زندگي او تحت تاثير باورهاي منفي قرار گرفته است. شايد اگر او نسبت به خودش باوري نيرو بخش راشکل مي داد و به اينکه فردي با هوش و با استعداد است و مي تواند با اين استعداد و توانايي مسيرهاي متعالي زندگي را طيکند باور داشت زندگي او مسير ديگري را طي مي کرد و تبديل به انساني موفق مي شد.


باورهاي محدود کننده


حال که در مورد باورهاي انسان صحبت کرديم و متوجه اين نکته شديم که باورهاي افراد باعث تغيير مسير زندگي آنها مي شوند؛بايد بدانيد که باورهاي محدود کننده افراد حول سه محور اصلي مي چرخند. اين موارد باعث ايجاد و شکل گيري باورهاي محدودکننده در افراد مي شوند و يادگيري آنها مي تواند باعث کاهش و يا عدم شکل گيري باورهاي محدود کننده در افراد شود.


اين محورهاي اصلي در زير آورده شده اند.


نا اميدي          


ناتواني         


بي ارزشي


.1 نا اميدي وقتي شکل مي گيرد که فرد هدف خود را غير قابل دستيابي مي بيند و رسيدن به هدفش را غير ممکن مي داند لذا براي رسيدن به آن هيچ اقدامي نمي کند. لذا هيچگاه به هدفش نخواهد رسيد.


.2 ناتواني هنگامي است که انسان مي داند هدف قابل دسترس است. ولي به اين که او خودش را براي رسيدن به اين هدف ناتوان مي بيند و به اين که او توانايي رسيدن به اين هدف را ندارد باور دارد. پس اين باور باعث مي شود که او نتواند براي دستيابيبه هدفش قدمي بردارد.


.3 بي ارزشي موقعي باوري را شکل مي دهد که فردي هدفش را قابل دسترس مي داند و به اين نکته که او توانايي رسيدن به اين هدف را دارد باور دارد ولي به دلايلي خود را لايق رسيدن به اين هدف نمي داند. لذا اين باور در او شکل مي گيرد که لياقت آنرا ندارد که به هدف مورد نظرش برسد.


بهره گيري از ان ال پي براي تغيير باورها


همان طور که گفته شد باورهاي محدود کننده باعث دست و پا گير شدن انسان مي شوند و اجازه نمي دهند که انسانها بهاهدافشان برسند. بايد به اين نکته اشاره کنيم که انسانهاي موفق کساني هستند که اجازه نمي دهند باورهاي محدود کننده دروجودشان شکل گرفته و دست و پاي آنها را ببندد ولي اگر اين اتفاق افتاد و باوري در وجود انسان شکل گرفت که باعث محدودشدن او و کاهش قابليت ها و توا تمندي هاي او شد و دست و پاي او را در راه رسيدن به اهدافش بست، مي توان با بهره گيري ازدانش ان ال پي ، اين باورها را با باورهاي نيرو بخش جايگزين کردابوالفضل قراخانلو


 


 



باور چيست؟



نقش کليدي و مهم باور در قانون جذب که باعث بهتر شدن و موفقيت در زندگي ميشود را در اين مقاله مورد بررسي قرار ميدهيم.



درباره باور تعريف هاي خيلي زيادي وجود دارد ولي مهمترين و کاربردي ترين تعريفي که وجود دارد اين است که وقتي ميگوييم باور من نسبت به يک موضوع اين است يعني اينکه بدون لحظه اي فکر و درنگ کردن انتخاب انجام دهيم، حرف بزنيم و رفتار کنيم.



باور يعني ايمان و اعتقادي که با همه وجود آن رااحساس مي کنيم، نسبت به آن نظر مي دهيم و برنامه و نقشه هاي بزرگ زندگي مان را بر اساس آن پايه گذاري مي کنيم.



به قول دوستي مي گفت : مهم اين است که باور داشته باشيم که آمده ايم تاثير بگذاريم و تغيير بدهيم؛ نيامده ايم که فقط « باشيم»  و بودني بدون شدن را تجربه کنيم.



اگر باور داريد که با تحصيلات موفق مي شويد پس درست فکر کرديد و اگر باور مي کنيد با کار و وفعاليت بدون تحصيل هم مي توانيد موفق شويد باز هم درست فکر کرديد.



در واقع اينجا مسئله باورهاي شماست نه خود تحصيل يا فعاليت بدون تحصيل .



قانون جذب از هر فکري که داشته باشيد حمايت مي کند اين طور نيست که بگوييم قشر تحصيل کرده جامعه در سطح بالايي از پول و درآمد قرار ندارند.اين باورهاي القا شده به افراد يک جامعه است که چنين ديدگاهي به وجود آورده و انتظارات ما.



مثلا وقتي ما يک فوتباليست را مي بينيم انتظار داريم او پولدار باشد يا يک هنرپيشه ولي وقتي يک فردي که کارش با دين و مذهب باشد انتظار نداريم او پولدار باشد وحتي به او ايراد مي گيريم.شايد اين مقاله را هم دوست داشته باشيد و يا .



پس مسئله باور و انديشه ماست باور کنيد که در هر شغل و هر کاري که هستيد يا هر تحصيلاتي که داريد مي توانيد موفق و پولدار باشيد من کفاشي را ديدم که از شاگردي به جايگاه بسيار بالايي رسيد.



من بناي ساختماني را ديدم که خود برج ساز شد چرا که باورهاي اين افراد در سطح بالايي قرار داشت.



و حتي تحصيل کرده شهرستاني را که از فقر و نداري به ميليونها ثروت رسيد پس نگاهتان و باورتان اين نباشد که افراد تحصيل کرده در سطح پايين قرار دارند و افراد بي سواد قشر پولدار جامعه هستند اين طور براي ذهنتان شرط تعيين ميکنيد



هشياري ذهنتان را افزايش دهيد وبراي افراد محدوديت قائل نشويد .



و همينطور موفقيت واقعي اين است که؛با تقويت ايمان و اعتقادات سازنده، نيروهاي عظيم دروني خود را فعال کنيم، در زندگي، شکست يعني کسب تجربه تازه.



اگر از يک راه به نتيجه نرسيديد، راه هاي ديگر را امتحان کنيد؛ حل يک مسأله راه حل هاي متعددي دارد و شما با تفکر به طور حتم راه حل مورد نظر را پيدا خواهيد کرد.



اگر به وجود يک عقل کل که تمام کائنات و عالم هستي را مي گرداند باور داشته و اين اصل بزرگ را در نظر بگيريد که قانون هستي تمام افراد بشر را به شکلي مورد حمايت و پشتيباني قرار مي دهد، آن وقت از هيچ چيز هراس نخواهيد داشت و از شکست ها، بيماري ها يا هر اتفاقي ناراحت نخواهيد شد.



و در انتها بايد اين جمله را بگويم که نبردهاي زندگي هميشه به نفع قوي ترين ها نيست، بلکه دير يا زود برد با آن کسي است که بردن را باور دارد.



به خودتان باور داشته باشيد باوري درست و باوري آينده ساز !



بهنام جعفري



 



 




باور دقيقا چيست و به چه معناست ؟


باورها چگونه در ذهن انسان نقش مي بندند ؟


آيا قانون زندگي ، قانون باورهاست؟


در کل به چه چيز مي گوييم باور ؟


بارها شده در مکالمات خود با ديگران از کلمه ي باور استفاده کرده ايم، بطور مثال يکي از اين گفته ها اين است  :باورت ميشه تو بهار برف اومده ؟ (چرا ميگي باورت ميشه ؟ مگه باور چيه؟)


با عنوان نمودن کلمه ي باوردر مکالمات خود آيا تاکنون به معناي واقعي آن توجه کرده ايد ؟


در پاسخ به سوال اول بايد بگويم : " قانون زندگي ، قانون باور است"


اما در پاسخ به ساير سوالات از تو دوست عزيز مي خواهم با دقت توضيحاتي را که در زير ارائه کرده ام را بخواني تا متوجه بشوي باور دقيقا چيست ؟


باور در يک کلام و به صورت خلاصه و مفيد به معناي پذيرفتن است که براي درک بهتر بايد بگويم باور فکري است که انسان به درستيِ آن يقين دارد و آن را به عنوان يک حقيقت مسلم و قابل قياس پذيرفته (قبول کرده) است ، به گونه اي که از آن تفکر به عنوان مقياس و ملاک و معيار سنجش و قضاوت درباره ي پديده هاي اطراف خود و رخ دادهاي کائنات و جهان هستي و کليه ي موارد و افرادي که اطراف او قرار دارند استفاده مي کند .


ما هميشه براي موضوعات مختلف ، در ذهنمان فکرهايي داريم که ايمان ما بر اين است که اين افکار کاملا درست است و يک حقيقت مي باشد و از اين افکار براي سنجش و قضاوت تمامي رخ دادها و پديده ها استفاده مي کنيم .


به عبارت ديگر بهتر است خودت را در نظر بگيري و باورهايت را در خصوص يک موضوع يا يک شخص ، مورد سنجش قرار بدهي و ببيني در ذهنت چه فکرهايي را قبول کرده اي که بر مبناي آنها ، موضوع يا شخص مورد نظر را قضاوت و معنا مي کني .


از طرفي در لغت نامه ، کلمه ي باور را انتخاب کردن ، برگزيدن و برتري دادن نيز معنا کرده و به کار مي برند و همانطور که اشاره شد مبناء و ملاک مقايسه و سنجش خوب يا بد نيز قرار مي گيرد.


فرض کن در مورد شخصي صحبت مي شود و ناگهان شما مي گيويي ايشان که آدم خوبي نيست و يا مي گويي اين که آدم خوبي است . به نظرشما چه چيزي در ذهن شما باعث مي شود که بگوييد خوب است يا بگوييد بد است ؟


در آن لحظه قطعا افکاري که درخصوص آن فرد در ذهن شما نقش بسته بر مبناي تجربياتي است که از اين فرد داريد ، به همين دليل براساس اين افکار است که مي گوييد فرد خوبي است يا بد .


در کل به گفته ي آنتوني رابينز :انسان ماشين اثبات باورهاي خود است


باورها چگونه در ذهن انسان نقش مي بندند ؟


اولين منشأ ايجاد باورها در شخص را مي توان والدين، مدرسه، محيط و يا فرهنگ جامعه دانست و به اين موارد باور موروثي گفته مي شود.


همان طور که مي دانيد، وقتي انساني به دنيا مي آيد ، ذهني کاملا تهي دارد که از معيارهاي خوب وبد خالي است و هيچ باوري در ذهن انساني که تازه متولد شده وجود ندارد ، اما به مرور و طي گذشت زمان آموزش مي بيند که چه مواردي خوب است و چه مواردي بد (بخصوص از پدر و مادر خود) . يعني بر اساس ملاک ها و مبناء سنجش پدر و مادر خويش و برخي افراد و گاها بر مبناي تجربيات خود ، خوب يا بد را تعيين مي کند و در بعضي موارد حتي تا آخر عمر، خوب و بد را با آن ملاک هايي که در ذهنش ايجاد شده است مي سنجد.


دومين منشاء ساخت باورها در انسان تبليغات رسانه اي ، و به نوعي تلقين و بخصوص تکرار آنها است که مي تواند در ذهن شما باوري را ايجاد و ثبت کند . اين عامل اگر به صورت خودآگاه باشد اکتسابي است و درصورتيکه ناخودآگاه باشد موروثي است .


آيا مي دانيد سيستم شستشوي مغزي نيز به همين روش بر روي افراد اعمال مي شود و از اين طريق مغز فرد خاطي شستشو داده مي شود . يعني با تبليغ ، تلقين و تکرارآن موضوع ، باوري را در شخص بوجود مي آورند، بدون اينکه فرصت تعمق و بررسي به او داده شود .


اگر بخواهم در اين زمينه براي شما به يک مثال واقعي که هر روز با آن در ارتباط هستيد اشاره کنم تنها موردِ آشکار و ملموس تبليغات تلوزيوني است . در اکثر غريب به اتفاق تبليغات تلوزيوني از اين روش استفاده شده و منجر به فروش مي شود .


يکي ديگر از منشاء هاي ايجاد باور که به عنوان سومين منشاء شمرده مي شود ، ميل و گرايش شخص به نقطه ي مقابل آن چيزي است که از آن تنفر دارد . يعني نقطه ي مقابل چيزي را که از آن نفرت داريم در ذهن ما خوب جلوه مي کند و مي گوييم آن خوب است. مثل زماني که فرد باور مي کند :آن که با دشمنِ او دشمن است ، دوست اوست يعني پذيرفته که دشمن دشمنش ، به نوعي دوستش است.


 


چهارمين منشاء درخصوص ايجاد باور، کشف حقيقت از راه تجزيه و تحليل و سنجش دوباره درخصوص پديده ها ست و حتي مي توان اين منشاء را ، راه صحيح ايجاد باور معرفي کرد .


اعتقاد برخي روان شناسان بر اين است که باورهاي موروثي يا اکتسابي نيز بايد به مرور زمان و به تدريج ، دوباره مورد سنجش قرار بگيرند و تنها راه سنجش باورها از طريق تجزيه و تحليل دوباره ي آنهاست تا بتوانيم به کمک اين روش باورهاي نادرست (بازدارنده) را کنار بگذاريم و باورهاي صحيح (پيش برنده) را جايگزين آنها کنيم .


 



 


انواع باورها و اهداف چيست؟


شما نياز داريد تا به سه چيز در مورد باورها و اهداف اعتقاد داشته باشيد:


دستيابي به آنها امکان پذير است.


شما قادر به دست يابي به آنها هستيد.


شما شايستگي رسيدن به آنها را داريد.


 امکان، توانايي و شايستگي، سه کليد دست يابي به موفقيت است.


امکان پذير بودن


بسياري از ما، امکان پذير بودن يک عمل را با صلاحيت داشتن انجام عمل، اشتباه مي گيريم و فکر مي کنيم وقتي ما واقعا نمي دانيم که چه کاري بايد انجام دهيم، پس آن کار امکان پذير نيست. اين درست است که همه ما داراي يک سري از محدوديت هاي فيزيکي هستيم و معمولا نمي دانيم که اين محدوديت ها چه چيزهايي هستند ولي شما نمي توانيد يک چيز منفي را ثابت کنيد، بنابراين هرگز نمي توانيد ثابت کنيد که در آن چيز ناتوان هستيد و فقط مي توانيد بگوييد که هنوز آنرا به دست نياورده ايد.


در ابتدا، اين صحبت مطرح بود که امکان ندارد که يک نفر بتواند يک مايل را در کمتر از چهار دقيقه طي کند. اما پس از آنکه راجر بانيستر در 6مه 1954در آکسفورد اين کار را انجام داد، ورزشکاران زيادي در سطح جهان موفق به پيمودن يک مايل در کمتر از 4دقيقه شدند و امروز، آن چيز غيرممکن، کاري معمولي به نظر مي رسد.


توانايي


آيا برا ي خواسته هاي خود يک سقف ذهني قرار داده ايد؟ ما اغلب خود را با اين باور که نمي توانيم کاري را انجام دهيم، محدود مي کنيم. اما باورها واقعيت نيستند. آنها فقط بهترين گزينه هاي ما در لحظه هستند.


يک باور اساسي و درست داشته باشيد. شما هنوز به محدوده توانايي خود دست نيافته ايد.


يک ذهن باز داشته باشيد و هرگز به ديگران اعلام نکنيد که نمي توانيد کاري را انجام دهيد، حتي اگر فکر مي کنيد که نمي توانيد.


خوب گوش بدهيد. خواهيد شنيد که مردم چگونه باورهاي خود را در مورد عدم توانايي انجام کارها بيان مي کنند. مردم آمادگي بيشتري دارند تا بيشتر به موارد منفي توجه کنند تا به موارد مثبت. محدوديت هايي که براي خودتان تنها يک فرضيه است را بزرگ نکنيد.


صحبت هاي منفي، تنها شما را در محدوديت هاي خود ساخته تان گرفتار مي کند. اگر متوجه شديد که شما نيز اينگونه فکر مي کنيد، کلمه “ هنوز” را به انتهاي آن اضافه کنيد. اين گونه است که واقع بين مي شويد. در مسير پيشرفت خود هرگز بهانه تراشي نکنيد و حتما براي اهداف خود به دنبال پاسخ و دلايل محکم براي اينکه مي خواهيد به هدف برسيد، باشيد. بهانه تراشي به معناي آماده شدن براي شکست است.


شايستگي:


آيا شما سزاوار رسيدن به اين هدف هستيد؟ فقط خود شما هستيد که مي توانيد به اين سوال جواب دهيد.


ان ال پي NLPدر مورد اينکه اهداف شما از نظر اخلاقي درست هستند يا نه، قضاوتي نمي کند. بلکه به شما کمک مي کند تا به هدف برسيد.


بررسي سبز و اکولوژيک بودن هدف به معضلات اخلاقي احتمالي هدف مي پردازد. شما فقط مي توانيد تصميم بگيريد که چگونه اين معضلات را از ميان برداريد.


پس از اينکه اهداف خود را ايجاد کرديد براي هر هدف اين طور بگوييد:


اين هدف ممکن است؟


من توانايي رسيدن به آن را دارم؟


من سزاوار رسيدن به آن هستم؟


به هر احساس نامطلوبي توجه کنيد. آنها موانع و ترديدهاي شخصي شما را نشان مي دهند. حالا موانع ممکن را جستجو کنيد. چه چيزي ممکن است شما را متوقف کند؟ به درون خود نگاه کنيد (من به اين هدف نمي رسم زيرا . ) و سپس تمام دلايل ممکني را که به ذهنتان مي رسد فهرست کنيد.


بهزاد بقائي 


 


 


 


 



نقش باور در زندگي انسان



در يک باشگاه بدنسازي پس از اضافه کردن 5 کيلوگرم به رکورد قبلي ورزشکاري از وي خواستند که رکورد جديدي براي خود ثبت کند. اما او موفق به اين کار نشد.



پس از او خواستند وزنه اي که 5 کيلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. اين دفعه او براحتي وزنه را بلند کرد. اين مسئله براي ورزشکار جوان و دوستانش امري کاملا طبيعي به نظر مي رسيد.



اما براي طراحان اين آزمايش جالب و هيجان انگيز بود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه اي برنيامده بود که در واقع 5 کيلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به ميزان 5 کيلوگرم شده بود. او در حالي و با اين «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن مي‌دانست.



نتيجه‌گيري:



هر فردي خود را ارزيابي مي‌کند و اين برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمي‌توانيد بيش از آن چيزي بشويد که باور داريد «هستيد». اما بيش از آنچه باور داريد «مي‌توانيد» انجام دهيد.


 


 




شريک زندگي خود را چگونه انتخاب کنيم؟


ازدواج يکي از مهمترين حوادثي است که در زندگي هر انسان رخ مي دهد. نظر به اهميت ازدواج و تشکيل خانواده و تاثيرآن در تداوم و استحکام خانواده، تربيت فرزندان، داشتن زندگي سالم توأم با رضايت و خوشبختي و احساس موفقيت، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره اي مناسبي بهره مند شوند و از اين طريق با اهداف، وظايف و حقوق يکديگر به خوبي آشنا شوند .


 امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره گيري از خدمات مشاوره ازدواج، مي توانند با گامهاي راسخ تر و آرامش و اطمينان بيشتري در راه پرپيچ و خم ازدواج و تشکيل خانواده گام نهند و در نهايت در اين امر مهم موفق باشند .


 متأسفانه در جامعه ي ما، در برخي موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهي کافي با برخورداري از احساس و ذوق، منهاي دقت در ابعاد گوناگون اخلاقي، جسمي و رواني با يکديگر ازدواج مي کنند. پس از ازدواج نيز به دليل عدم آگاهي، به اين مشکلات دامن مي زنند.


 نکاتي چند جهت انتخاب همسر


نسبت به کل ماجرا واقع بين باشيد. تابع احساسات نگرديد و به شکل منطقي جوانب کار را بسنجيد. در تداوم يک ازدواج، دوست داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولي کافي نيست. پس به ساير مسائل مهم نيز بپردازيد. رؤيايي نينديشيد.


 درباره دليل تمايل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقيق کنيد. اگر اين تمايل بنا به مصالحي از قبيل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غيره است از آن صرفنظر کنيد.


 شريک احتمالي زندگي خود را بشناسيد. در چارچوب آنچه در دين و فرهنگ مجاز مي باشد، قبل از تصميم گيري براي ازدواج، شريک احتمالي زندگي خود را بيشتر بشناسيد. اين شناخت يا به واسطه رفت و آمد و پرسش هاي مستقيم حاصل مي گردد و يا از طريق ديگر آشنايان. توجه داشته باشيد دوستان فرد، گاه برخي حقايق را پنهان مي کنند. پس شايد بهتر باشد در بعضي مواقع به طور غير مستقيم به پاسخ برسيد.


در مجموع شما بايستي در مورد خلق و خو، افکا، عقايد، خواسته ها، عادات، ديدگاه ها، حساسيت ها، نوع برخوردها، توانايي هاي ارتباطي و. شناخت پيدا کنيد. طرز برخورد فرد را در موقعيت هاي بحراني و در برابر ماديات بشناسيد.


 اعتقادات و باورهاي مذهبي طرف مقابل را جويا شويد. عقايد و باورهاي همسر احتمالي خود را در مورد آئين و مذهب جويا شويد و ببينيد که آيا با برداشت شما از دين سازگار است يا خير. چرا که اگر نقطه نظرات اين فرد براي شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شديدي پيش بيني مي شود. مگر آنکه در اين زمينه انعطاف پذيرباشيد و بتوانيد خود را در چارچوب نظرات او قرار داده و شيوه زندگي او را بپذيريد. پس به طرف مقابل اجازه دهيد به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگويد و انتظارات خود را در مورد شما به عنوان همسر، بيان نمايد.


 برخوردهاي همسراحتمالي خود را در موقعيت هاي مختلف بررسي کنيد. هر چه بيشتر در شرايط متفاوت و متعددي همسر احتمالي خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهيد، نشانه هاي بيشتري از طرز برخورد او با مردم و در موقعيت هاي مختلف خواهيد يافت .


 خواسته ها و انتظارات يکديگر را مورد مطالعه قرار دهيد. شما بايد بدانيد همسر آينده شما چه انتظاراتي از خودش و شما دارد. شما بايد در مورد مسائل مهم زندگي به توافق برسيد. به طور مثال شما بايد بدانيد :


در چه شهر يا کشوري زندگي مشترک خود را آغاز خواهيد کرد .


زندگي خود را با خانواده همسر آغازخواهيد کرد يا به طور مستقل .


زمان بچه دار شدنتان حدوداً چه مدت پس از ازدواج خواهد بود .


نظر همسر احتمالي شما در مورد شغل و فعاليت هاي خارج از منزل چيست .


نظر همسراحتمالي شما در مورد رابطه ها و معاشرت خانوادگي و دوستانه چيست .


و .


 درباره خانواده ي فرد مورد نظر تحقيق کنيد. آنها را بيشتر بشناسيد. با فرهنگ و باورهاي آنها آشنا شويد. رابطه فرد مذکور را با والدين، خواهران و برادرانش جويا شويد. بررسي کنيد که تعهد وي در قبال اين افراد چگونه است و در آينده چه تعهداتي نسبت به آنها دارد و تأثير اين موضوع بر زندگي شما چگونه خواهد بود . نسبت به احساس خانواده در مورد اين ازدواج واقف باشيد .


 با خود واقعي تان م کنيد. به نداي دروني خود گوش فرا دهيد. از خود بپرسيد آيا اين فرد همان کسي است که واقعاً به دنبالش بوده ام ؟ آيا مي خواهم که اين مرد يا زن، پدر و مادر فرزند من باشد ؟


اگر پاسخ صريحي نداريد دوباره بر روي موضوع تمرکز کنيد وسعي کنيد پاسخي قاطع براي آن بيابيد چرا که ازدواج يکي از بزرگترين و مهمترين مسائل زندگي شما است و آينده فرزندان شما را تحت الشعاع قرار مي دهد .


 دلايل متناسبي براي ازدواجتان پيدا کنيد و خود تصميم گيرنده نهايي باشيد. هرگز تحت فشار براي ازدواج متقاعد نشويد. تنها خوب بودن احساسات اطرافيان درمورد طرف مقابل کافي نيست، قلب و منطق شما نيز بايد دراين کار رضايت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقايد اطرافيان، به ويژه والدين و حفظ آداب و رسوم فرهنگي و مذهبي، تسليم فشارهاي اطرافيان نشويد .


نسبت به سلامت جسماني و رواني طرف مقابل اطمينان حاصل کنيد. به خاطر بسپاريد که سلامت جسماني و رواني و عدم گرايش به مواد مخدر يکي از فاکتورهاي مهم درانتخاب همسر است. بنابر اين پيش از تصميم گيري درباره ي ازدواج، در مورد نکات مذکور اطمينان حاصل کنيد. مسلماً شريکي وابسته به مواد مخدر و يا داراي بيماري خاص جسماني، آينده مبهمي را رقم مي زند.


 توجه داشته باشيد که با شريک احتمالي زندگي خود درمواردي مانند طبقه اجتماعي، سن، ميزان تحصيلات و توانايي هاي هوشي تناسب داشته باشيد. اين موارد را جدي بگيريد .


 عجله نکنيد. با توجه به اين که بسياري از ازدواج ها به دليل دستپاچگي و عجله کردن در تصميم گيري درنهايت به شکست منتهي مي شود، در تصميم خود براي قبول يک ازدواج عجله نداشته باشيد. حتماً در مورد فردي که مي خواهيد عمري را با وي سپري کنيد، تحقيق کنيد. به شناخت برسيد و وقت بگذاريد. صرفاً به دليل نااميد شدن از ازدواج تن به يک ازدواج نامناسب ندهيد و خود را به فهرست قربانيان ازدواج اضافه نکنيد .


 از خداوند کمک و راهنمايي بگيريد. با ايمان و توکل به خدا از او بخواهيد تا درانتخاب صحيح شريک زندگي، شما را ياري کرده و مسير مناسبي را پيش رويتان قرار دهد.


چنانچه پس از مطالعه نکات مذکور هنوز در تصميم گيري خود دچار ترديد هستيد ، مي توانيد به مشاورين حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها م نمائيد .      


 


 




شريک زندگي خود را چگونه انتخاب کنيم؟


ازدواج يکي از مهمترين حوادثي است که در زندگي هر انسان رخ مي دهد. نظر به اهميت ازدواج و تشکيل خانواده و تاثيرآن در تداوم و استحکام خانواده، تربيت فرزندان، داشتن زندگي سالم توأم با رضايت و خوشبختي و احساس موفقيت، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره اي مناسبي بهره مند شوند و از اين طريق با اهداف، وظايف و حقوق يکديگر به خوبي آشنا شوند .


 امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره گيري از خدمات مشاوره ازدواج، مي توانند با گامهاي راسخ تر و آرامش و اطمينان بيشتري در راه پرپيچ و خم ازدواج و تشکيل خانواده گام نهند و در نهايت در اين امر مهم موفق باشند .


 متأسفانه در جامعه ي ما، در برخي موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهي کافي با برخورداري از احساس و ذوق، منهاي دقت در ابعاد گوناگون اخلاقي، جسمي و رواني با يکديگر ازدواج مي کنند. پس از ازدواج نيز به دليل عدم آگاهي، به اين مشکلات دامن مي زنند.


 نکاتي چند جهت انتخاب همسر


نسبت به کل ماجرا واقع بين باشيد. تابع احساسات نگرديد و به شکل منطقي جوانب کار را بسنجيد. در تداوم يک ازدواج، دوست داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولي کافي نيست. پس به ساير مسائل مهم نيز بپردازيد. رؤيايي نينديشيد.


 درباره دليل تمايل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقيق کنيد. اگر اين تمايل بنا به مصالحي از قبيل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غيره است از آن صرفنظر کنيد.


 شريک احتمالي زندگي خود را بشناسيد. در چارچوب آنچه در دين و فرهنگ مجاز مي باشد، قبل از تصميم گيري براي ازدواج، شريک احتمالي زندگي خود را بيشتر بشناسيد. اين شناخت يا به واسطه رفت و آمد و پرسش هاي مستقيم حاصل مي گردد و يا از طريق ديگر آشنايان. توجه داشته باشيد دوستان فرد، گاه برخي حقايق را پنهان مي کنند. پس شايد بهتر باشد در بعضي مواقع به طور غير مستقيم به پاسخ برسيد.


در مجموع شما بايستي در مورد خلق و خو، افکا، عقايد، خواسته ها، عادات، ديدگاه ها، حساسيت ها، نوع برخوردها، توانايي هاي ارتباطي و. شناخت پيدا کنيد. طرز برخورد فرد را در موقعيت هاي بحراني و در برابر ماديات بشناسيد.


 اعتقادات و باورهاي مذهبي طرف مقابل را جويا شويد. عقايد و باورهاي همسر احتمالي خود را در مورد آئين و مذهب جويا شويد و ببينيد که آيا با برداشت شما از دين سازگار است يا خير. چرا که اگر نقطه نظرات اين فرد براي شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شديدي پيش بيني مي شود. مگر آنکه در اين زمينه انعطاف پذيرباشيد و بتوانيد خود را در چارچوب نظرات او قرار داده و شيوه زندگي او را بپذيريد. پس به طرف مقابل اجازه دهيد به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگويد و انتظارات خود را در مورد شما به عنوان همسر، بيان نمايد.


 برخوردهاي همسراحتمالي خود را در موقعيت هاي مختلف بررسي کنيد. هر چه بيشتر در شرايط متفاوت و متعددي همسر احتمالي خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهيد، نشانه هاي بيشتري از طرز برخورد او با مردم و در موقعيت هاي مختلف خواهيد يافت .


 خواسته ها و انتظارات يکديگر را مورد مطالعه قرار دهيد. شما بايد بدانيد همسر آينده شما چه انتظاراتي از خودش و شما دارد. شما بايد در مورد مسائل مهم زندگي به توافق برسيد. به طور مثال شما بايد بدانيد :


در چه شهر يا کشوري زندگي مشترک خود را آغاز خواهيد کرد .


زندگي خود را با خانواده همسر آغازخواهيد کرد يا به طور مستقل .


زمان بچه دار شدنتان حدوداً چه مدت پس از ازدواج خواهد بود .


نظر همسر احتمالي شما در مورد شغل و فعاليت هاي خارج از منزل چيست .


نظر همسراحتمالي شما در مورد رابطه ها و معاشرت خانوادگي و دوستانه چيست .


و .


 درباره خانواده ي فرد مورد نظر تحقيق کنيد. آنها را بيشتر بشناسيد. با فرهنگ و باورهاي آنها آشنا شويد. رابطه فرد مذکور را با والدين، خواهران و برادرانش جويا شويد. بررسي کنيد که تعهد وي در قبال اين افراد چگونه است و در آينده چه تعهداتي نسبت به آنها دارد و تأثير اين موضوع بر زندگي شما چگونه خواهد بود . نسبت به احساس خانواده در مورد اين ازدواج واقف باشيد .


 با خود واقعي تان م کنيد. به نداي دروني خود گوش فرا دهيد. از خود بپرسيد آيا اين فرد همان کسي است که واقعاً به دنبالش بوده ام ؟ آيا مي خواهم که اين مرد يا زن، پدر و مادر فرزند من باشد ؟


اگر پاسخ صريحي نداريد دوباره بر روي موضوع تمرکز کنيد وسعي کنيد پاسخي قاطع براي آن بيابيد چرا که ازدواج يکي از بزرگترين و مهمترين مسائل زندگي شما است و آينده فرزندان شما را تحت الشعاع قرار مي دهد .


 دلايل متناسبي براي ازدواجتان پيدا کنيد و خود تصميم گيرنده نهايي باشيد. هرگز تحت فشار براي ازدواج متقاعد نشويد. تنها خوب بودن احساسات اطرافيان درمورد طرف مقابل کافي نيست، قلب و منطق شما نيز بايد دراين کار رضايت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقايد اطرافيان، به ويژه والدين و حفظ آداب و رسوم فرهنگي و مذهبي، تسليم فشارهاي اطرافيان نشويد .


نسبت به سلامت جسماني و رواني طرف مقابل اطمينان حاصل کنيد. به خاطر بسپاريد که سلامت جسماني و رواني و عدم گرايش به مواد مخدر يکي از فاکتورهاي مهم درانتخاب همسر است. بنابر اين پيش از تصميم گيري درباره ي ازدواج، در مورد نکات مذکور اطمينان حاصل کنيد. مسلماً شريکي وابسته به مواد مخدر و يا داراي بيماري خاص جسماني، آينده مبهمي را رقم مي زند.


 توجه داشته باشيد که با شريک احتمالي زندگي خود درمواردي مانند طبقه اجتماعي، سن، ميزان تحصيلات و توانايي هاي هوشي تناسب داشته باشيد. اين موارد را جدي بگيريد .


 عجله نکنيد. با توجه به اين که بسياري از ازدواج ها به دليل دستپاچگي و عجله کردن در تصميم گيري درنهايت به شکست منتهي مي شود، در تصميم خود براي قبول يک ازدواج عجله نداشته باشيد. حتماً در مورد فردي که مي خواهيد عمري را با وي سپري کنيد، تحقيق کنيد. به شناخت برسيد و وقت بگذاريد. صرفاً به دليل نااميد شدن از ازدواج تن به يک ازدواج نامناسب ندهيد و خود را به فهرست قربانيان ازدواج اضافه نکنيد .


 از خداوند کمک و راهنمايي بگيريد. با ايمان و توکل به خدا از او بخواهيد تا درانتخاب صحيح شريک زندگي، شما را ياري کرده و مسير مناسبي را پيش رويتان قرار دهد.


چنانچه پس از مطالعه نکات مذکور هنوز در تصميم گيري خود دچار ترديد هستيد ، مي توانيد به مشاورين حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها م نمائيد .      


 


 




شباهت دل با آب


در حيرتم از خلقت آب  


اگر با درخت هم نشين شود، آنرا شکوفا ميکند.


اگر با آتش تماس بگيرد، آنرا خاموش مي کند.


اگر با ناپاکي ها برخورد کند، آنرا تميز مي کند.


اگر با خورشيد متفق شود، رنگين کمان ايجاد مي شود.


ولي اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب مي گردد!


دل ما نيز بسان آب است، وقتي با ديگران است زنده و تاثير پذير است، و در تنهايي مرده و گرفته است.


 باهم بودن هايمان را قدر بدانيم


 




قانون تفاوت شخص خواب آلوده و بيدار شده


شخص خواب آلود نميداند کيست. هميشه مي کوشد به ديگران نشان دهد چنين و چنان است. در تمام عمر سعي او بر همين است و تأييد لازم دارد. براي نمونه خانه اي مي سازد و ثروتش را به رخ مي کشد و به مردم هم براي تأييد نشان مي دهد.


 




قانون بازتاب ذهنيات


زندگي بازتاب ذهنيات است. خصوصيتي که هر چيز اغلب دارد به نخستين برداشت شما از آن اثر مي گذارد. هرگاه در زندگي چيزي را محکوم کنيد آن موضوع نيز به حمله دست زده و به شما آسيب مي زند. اگر قدرشناس باشيد قدرتي براي آسيب زدن نخواهد داشت، حتي اگر براي مدتي مشکل ساز باشد، به تدريج قدرت خود را از دست مي دهد. بهترين راه زندگي مادي اين است که سعي کنيد عالم مادي را همانطور که در لحظه حاضر است با حواس خود بشناسيد و با اين باور که هر کس مي تواند بر آنچه مي بيند احاطه يابد مساله اي را که در لحظه حاضر مي بينيد مطالعه و بررسي کنيد.



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

یلدانامه گروه کوهنوردی داغچیلار SHAHINSOFT آموزش|وبینار|جوجه کشی| مولد|پرواری|دستگاه جوجه کشی |جیره نویسی|اسکورینگ سرو روانشناسی کودکان افسرده Carolyn